چیزی شبیه شعر

سروده های آدم

توفانی

+ نوشته شده در  سه شنبه 13 آذر 1397ساعت 12:45  توسط آدم ADM 

زبان و دل

+ نوشته شده در  سه شنبه 13 آذر 1397ساعت 12:44  توسط آدم ADM 

مرثیه زندگی

مانند بغض در گلویم گیر کرده ای

ای زندگی! ز زندگی ام سیر کرده ای

موی سپیدم از بهاران گذشته نیست

در آسیاب انتظارم پیر کرده ای

مثل گذشته تلخ و تاریک است و ناامید

آینده ای که پیش ما تصویر کرده ای

دستم به دامن حقیقت دل سپرده بود

پای مرا به مصلحت زنجیر کرده ای

همچون کبوتری پرم از شوق پر زدن

گرچه قفس برای من تقدیر کرده ای

آیات هستی ام همه تعبیر عشق بود

تو با زبان عاقلان تفسیر کرده ای

جز دل نکرده ام به فتوای کسی عمل

ما را به جرم عاشقی تکفیر کرده ای

از دست زندگانی ام جانم به لب رسید

ای مرگ! ای امید آخر ! دیر کرده ای

ما شاخه های خشک را فصل هرس رسید

ای باغبان زندگی! تاخیر کرده ای

ای شعر! ای صدای قلب بی قرار من

گفتم غزل ، به مرثیه تغییر کرده ای

 

+ نوشته شده در  سه شنبه 13 آذر 1397ساعت 12:40  توسط آدم ADM 

کیمیای عشق

این قلب زخم خورده، درمان می شود هنوز

این ابر دل گرفته، باران می شود هنوز

آوای سبز پای بهاران چو بشنود

این غنچه، بی بهانه خندان می شود هنوز

هرگز نمی کند فراموشت، دل نسیم

با یاد زلف تو، پریشان می شود هنوز

با آیه های روشن چشم سیاه تو

این غرق کفر، مست ایمان می شود هنوز

یک سیب سرخ اگر کند در دست تو ظهور

یک شهر پر ز شور عصیان می شود هنوز

در خاک ما بدم که این دلمرده آدمی

با کیمیای عشق انسان می شود هنوز

ای دل بزن دوباره به دریای عاشقی

کشتی ما حریف توفان می شود هنوز

بسته، زبان اگر چه پیمان با سکوت تلخ

گاهی به یاد تو غزلخوان می شود هنوز

+ نوشته شده در  يکشنبه 11 آذر 1397ساعت 11:12  توسط آدم ADM 

مرا بخوان!

+ نوشته شده در  شنبه 10 آذر 1397ساعت 12:21  توسط آدم ADM 

دوست

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

+ نوشته شده در  شنبه 10 آذر 1397ساعت 12:20  توسط آدم ADM 

شادم کن!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

+ نوشته شده در  شنبه 10 آذر 1397ساعت 12:17  توسط آدم ADM